صوم عاشورا
صوم عاشورا
صوم و روزه عاشورا مورد بحث است که آیا دارای رجحان و فضیلت است یا نقصان است، روایات در این باب در جوامع روایی تشیع متضاد است و گروهی بر استحباب و مدح و گروهی بر کراهت و ذم دلالت دارند. (راجع به روزه های حرام و مکروه بیشتر بخوانید.)
مرحوم صدوق(ره) قائل به استحباب شده است به خصوص در کتاب هدایه خودش صوم عاشورا را مستحب دانسته است:
و أما الصوم الذي صاحبه فيه بالخيار: فصوم يوم الجمعة، و الخميس، و الاثنين، و صوم أيام البيض، و صوم ستة أيام من شوال بعد شهر رمضان، و صوم يوم عرفة، و يوم عاشوراء، كل ذلك صاحبه فيه بالخيار، إن شاء صام و إن شاء أفطر.[1]
«روزهای که انسان در او مختار است به انجام و ترک روز جمعه، پنجشنبه، دوشنبه و روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه و شش روز بعد از روز عید فطر و روز عرفه و روز عاشورا می باشد.»
در کتاب المقنع هم در شمارش روزه های مستحبی، روزه روز عاشورا را هم مطرح می کند:
«و في عشر من المحرم و هو يوم عاشوراء أنزل الله توبة آدم- عليه السلام-، و فيه استوت سفينة نوح- عليه السلام- على الجودي ، و فيه عبر موسى- عليه السلام- البحر ، و فيه ولد عيسى بن مريم- عليه السلام-، و فيه أخرج الله يونس- عليه السلام- من بطن الحوت، و فيه أخرج الله يوسف- عليه السلام- من بطن الجب، و فيه تاب الله على قوم يونس- عليه السلام-، و فيه قتل داود جالوت ، فمن صام ذلك اليوم غفر له ذنوب سبعين سنة، و غفر له مكاتم عمله.[2]»
«در دهم محرم و آن روز عاشوراست خداوند تعالی آدم (ع) را فرو فرستاد و در این روز کشتی نوح بر کوه جودی پهلو گرفت و در این روز موسی از دریا گذر نمود و در این روز عیسیبن مریم متولد شد و خداوند تعالی در این روز یونس را از داخل ماهی خارج نمود و در این روز خداوند یوسف را از داخل چاه خارج نمود و در این روز خداوند بر قوم یونس احسان نمود و در این روز داود جالوت را کشت پس هرکس روزه بدارد این روز را گناهان 70 سال او بخشیده می شود و کاری نامناسب که از او پوشیده بوده آمرزیده می شود و ختم به خیر می گردد.»
در دهم ماه محرم که آن روز عاشورا است، خداوند توبه را بر آدم نازل کرد… کسی که در این روز روزه بگیرد خداوند کارهای پوشیده او که خودش هم توجه نداشته است می بخشد و پایان کارهای او ختم به خیر میشود.
مرحوم شیخ طوسی در تهذیب چنین میگوید:
روزه روز عاشورا هم سفارش شده و هم مورد کراهت قرار گرفته.
«وَ أَمَّا صَوْمُ يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَدْ وَرَدَ فِيهِ التَّرْغِيبُ فِي صَوْمِهِ وَ قَدْ وَرَدَتِ الْكَرَاهِيَةُ أَيْضاً أَمَّا مَا رُوِيَ مِنَ التَّرْغِيبِ فِي صَوْمِهِ فَقَدْ رَوَى.[3]»
و روایاتی در این باب مطرح می کند:
اولین روایت که موثقه است روایت می کند که:
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ: صُومُوا الْعَاشُورَاءَ- التَّاسِعَ وَ الْعَاشِرَ فَإِنَّهُ يُكَفِّرُ ذُنُوبَ سَنَةٍ.[4]
«روزه بگیرید عاشورا را که نهم و دهم ماه است زیرا که گناهان سال را میپوشاند.»
اینکه نهم و دهم را ذکر کرده یک دلالت بر اهمیت روزه این روز می کند که به نحو احتیاط انسان دو روز نهم و دهم را روزه بگیرد که حتما این روز را درک کند.
کما اینکه از امام علی(ع) نقل شده:
الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ: صُومُوا يَوْمَ عَاشُورَاءَ التَّاسِعَ وَ الْعَاشِرَ احْتِيَاطاً فَإِنَّهُ كَفَّارَةُ السَّنَةِ الَّتِي قَبْلَهُ وَ إِنْ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ أَحَدُكُمْ حَتَّى يَأْكُلَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ[5]
روز عاشورا را روزه بدارید روزهای نهم و دهم را بنابر احتیاط چنانچه این روزه ، کفاره سال قبل از آن است و اگر کسی از شما علم به آن روز پیدا نکرد و غذایی خورده بود ، نیت روزه کند و روزه روز عاشورا را تمام نماید.
دو روایت دیگر نیز حسنه است:
وَ عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع
قَالَ: صَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ عَاشُورَاءَ.[6]
«نقل شده که رسول الله روز عاشورا را روزه می گرفتند»
و در روایت دیگر
سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: صِيَامُ يَوْمِ عَاشُورَاءَ كَفَّارَةُ سَنَةٍ.[7]
امام صادق (ع) فرموده اند: «روزه روز عاشورا کفّاره سال است»
روایات دیگر نظیر روایتی است که صدوق در المقنع روایت کرده است که :
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنْ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَزِقَتِ السَّفِينَةُ- يَوْمَ عَاشُورَاءَ عَلَى الْجُودِيِّ فَأَمَرَ نُوحٌ ع مَنْ مَعَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَنْ يَصُومُوا ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ تَدْرُونَ مَا هَذَا الْيَوْمُ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي تَابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ عَلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ ع وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي فَلَقَ اللَّهُ فِيهِ الْبَحْرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَغْرَقَ فِرْعَوْنَ وَ مَنْ مَعَهُ وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي غَلَبَ فِيهِ مُوسَى ع فِرْعَوْنَ وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي وُلِدَ فِيهِ إِبْرَاهِيمُ ع وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي تَابَ اللَّهُ فِيهِ عَلَى قَوْمِ يُونُسَ ع وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي وُلِدَ فِيهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع وَ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي يَقُومُ فِيهِ الْقَائِمُ ع.[8]
موثقه معتبره از باقر العلوم (ع) که فرمود:
زمانی که کشتی نوح بر کوه جودی پهلو گرفت عاشورا بود پس نوح (ع) فرمان داد کسانی که با او بودند از جن و انس که آن روز را روزه بدارند. امام فرمودند: آیا می دانید این روز چه روزی است همانا روزی است که الله تعالی بر آدم (ع) و حوا احسان نمود و این روز الله تعالی دریا را برای بنی اسرائیل بازنمود و فرعون و کسانی که با او بودند را غرق نمود آن روز روزی است که موسی (ع) بر فرعون پیروز شد آن روز روزی است که ابراهیم (ع) متولد شد، این روزی است که الله تعالی بر قوم یونس احسان نمود روزی است که عیسی بن مریم(ع) متولد شد این روزی است که قائم (ع) قیام می کند.»
روایات در نکوهش روزه یوم عاشورا
روایاتی نیز در نکوهش روزه در روز عاشورا وارد گشته است.
اولین روایت ،روایت مشتمل بر «نوح بن شعیت نیشابوری» است که از راویان مهمل می باشد.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا لَا تَصُمْ يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ لَا يَوْمَ عَرَفَةَ بِمَكَّةَ وَ لَا بِالْمَدِينَةِ وَ لَا فِي وَطَنِكَ وَ لَا فِي مِصْرٍ مِنَ الْأَمْصَارِ.[9]
امام صادق و امام باقر(ع) فرموده اند : روز عاشورا و روز عرفه را روزه نگیرد نه در مکه و نه در مدینه و نه در وطن خود ونه در هیچ شهری از شهرها.
سه روایت دیگر نیز وجود دارد که به خاطر وجود «حسن بن علی الهاشمی» از روایات مهمل خواهد بود که عبارتند از:
وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنِي نَجِيَّةُ بْنُ الْحَارِثِ الْعَطَّارُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَالَ صَوْمٌ مَتْرُوكٌ بِنُزُولِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ الْمَتْرُوكُ بِدْعَةٌ قَالَ نَجِيَّةُ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ ذَلِكَ مِنْ بَعْدِ أَبِيهِ ع فَأَجَابَ بِمِثْلِ جَوَابِ أَبِيهِ ثُمَّ قَالَ لِي أَمَا إِنَّهُ صِيَامُ يَوْمٍ مَا نَزَلَ بِهِ كِتَابٌ وَ لَا جَرَتْ بِهِ سُنَّةٌ إِلَّا سُنَّةُ آلِ زِيَادٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص.[10]
«نجیة بن حارث گوید سؤال نمودم از امام باقر(ع) درباره روزه روز عاشورا، فرمود: روزه آن با نزول روزه ماه مضان متروک است و هر چه متروکه شد بدعت است. نجیه گوید: سپس از امام صادق(ع) سؤال نمودم ، جواب مثل جواب پدر بود. سپس فرمود روزه عاشورا نه کتاب و قرآن و نه سنت در مورد او چیزی دارد،بلی سنت آل زیاد در ازای قتل حسین (ع) است.
امام در پاسخ از سؤال از صوم یوم عاشورا اشاره به این می کنند که با نزول صوم رمضان دیگر صوم یوم عاشورا که در گذشته گرفته می شده است متروک گشته و متروک بدعت است که البته این کلام ابهام دارد که آیا صرف متروک بودن دلیل بر بدعت می شود در حالی که بدعت به معنای نوآوری است.
امام صادق نیز روزه این روز را روزه ای دانسته که از جانب قرآن نازل نشده و سنت آل زیاد است.
روایت سوم باز به جهت حسن بن علی الهاشمی مهمل است :
وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عِيسَى أَخِي قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ مَا يَقُولُ النَّاسُ فِيهِ فَقَالَ عَنْ صَوْمِ ابْنِ مَرْجَانَةَ لَعَنَهُ اللَّهُ تَسْأَلُنِي ذَلِكَ يَوْمٌ مَا صَامَهُ إِلَّا الْأَدْعِيَاءُ مِنْ آلِ زِيَادٍ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ ص وَ هُوَ يَوْمٌ تَشَاءَمَ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ وَ يَتَشَاءَمُ بِهِ أَهْلُ الْإِسْلَامِ وَ الْيَوْمُ الْمُتَشَائِمُ بِهِ الْإِسْلَامُ وَ أَهْلُهُ لَا يُصَامُ وَ لَا يُتَبَرَّكُ بِهِ وَ يَوْمُ الْإِثْنَيْنِ يَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللَّهُ فِيهِ نَبِيَّهُ ص وَ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ ع إِلَّا فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ فَتَشَاءَمْنَا بِهِ وَ تَبَرَّكَ بِهِ أَعْدَاؤُنَا وَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع وَ تَبَرَّكَ بِهِ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ تَشَاءَمَ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ ع فَمَنْ صَامَهُمَا وَ تَبَرَّكَ بِهِمَا لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَمْسُوحَ الْقَلْبِ وَ كَانَ مَحْشَرُهُ مَعَ الَّذِينَ سَنُّوا صَوْمَهُمَا وَ تَبَرَّكُوا بِهِمَا.[11]
«راوی گوید از امام رضا (ع) سؤال کردم در مورد روزه روز عاشورا آنچه مردم می گویند ، فرمود : از روزه ابن مرجانه(لعنت خدا بر او) سؤال می کنی این روز را تنها بدنامان آل زیاد در مقابل قتل امام حسین (ع) روزه می دارند و این روز را آل محمد(ص) و اهل اسلام بد می دارند و چنین روزی با این وصف روزه داشته نمی شود و به مبارکی قرار نمی گیرد. روز دوشنبه هم روز نحسی است چرا که پیامبر(ص) در این روز قبض روح شد و مصیبت بر آل محمد در دوشنبه وارد شده پس ما آنرا شوم می دانیم و دشمنان ما به آن تبرک می جویند. روز عاشورا ابن مرجانه به آن تبرک جست پس کسی که روز عاشورا و روز دوشنبه را روزه بدارد الله تعالی را در روز قیامت با قلبی ناخالص ملاقات نموده و محشر او باکسانی است که روزه آن را سنت نموده اند و به آن تبرک جسته اند.
در این روایت نیز روزه روز عاشورا به بنی امیه و بد نام های آل زیاد در برابر قتل امام حسین (ع) نسبت داده شده و از جهت اهل بیت و اهل اسلام شوم دانسته شده است و نباید روزه گرفته شود.
در قسمت دوم روایت، بحث روزه روز دوشنبه مطرح می شود، که روزه روز دوشنبه که مصائب اهل بیت در این روز بر آنها وارد شده است و ما این روز را شوم می دانیم اما دشمنان ما آن را به مبارکی گرفته اند. روز عاشورا امام حسین کشته شد و ابن مرجانه آن را به مبارکی گرفت و آل محمد آن را شوم می دانند و کسی که روز دوشنبه و عاشورا را روزه بدارد و به آنها تبرک بجوید خداوند را ملاقات می کند درحالی که قلبش مورد مسح قرار گرفته و خالص نیست و محشر او با کسانی است ک روزه در این دو روز را سنت کردند و به آن تبرک جستند.
روایت دیگر هم باز به جهت حسن بن علی الهاشمی مهمل است:
وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ زَيْدٍ النَّرْسِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ زُرَارَةَ قَالَ: سَمِعْتُ زُرَارَةَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَالَ مَنْ صَامَهُ كَانَ حَظُّهُ مِنْ صِيَامِ ذَلِكَ الْيَوْمِ حَظَّ ابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِيَادٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا حَظُّهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ فَقَالَ النَّارُ.[12]
به نظر اینجانب برخی روز ها به حسب ذات هر کدام فضیلتی بر دیگری دارند و به جهت وقایعی که در هر روز اتفاق افتاده ما نمی توانیم فضیلت ذاتی را از آن روز بگیرم.
چنانچه نقل شده که قتل امام حسین در روز جمعه واقع شده و یا اینکه شب جمعه به طور کلی نسبت به شب شنبه فضیلت دارد و حوادث ناگوار نمی تواند حسن ذاتی شب و روز جمعه را نفی کند.
علاوه بر اینکه روز عاشورا قبل از اسلام و قبل از واقعه کربلاء نیز فضیلت ذاتی داشته است، چنانچه ذکر شده که شیخ طوسی در تهذیب بنابر روایات، برای ترغیب به روزه روز عاشورا فضایلی را برای ظرف این روز بیان می کند که مثلا در این روز خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت، بنابراین این روز خاص ،ظرفی بوده است که اقتضاء برای پذیرش این توبه داشته، که شاید اگر در روز دیگری بود این توبه پذیرفته نمیشد و یا در حوادثی مانند پهلو گرفتن کشتی نوح یا عبور موسی از رود نیل می توان نتیجه گرفت که زمان عاشورا در آن دخالت داشته است یا تولد حضرت مسیح و… . یعنی این زمان دارای فضیلتی خاص است که اگر ظرف این زمان نبود این حوادث هم واقع نمی شد و ظرف زمان در این امور دخالت داشته است.
فضیلت ذاتی زمان ها را می توان از آیات قرآن نیز استنباط نمود چنانچه خداوند در سوره یوسف آیه 98 از قول جناب یعقوب پیامبر(ع) می فرماید:
قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ
که چنانچه در روایات بیان شده آن زمان ، سحر شب جمعه بوده است. پس زمان در تحقق حقایق دخالت دارد.
هر زمانی توفیق خاص خودش را دارد به نحوی که در زمان دیگری این توفیق حاصل نمی شود.
پس یوم عاشورا فضیلت ذاتی دارد و فضیلت صوم به لحاظ ظرف زمانی آن است.
از این بالاتر شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورا هم نشان دهنده فضیلت ذاتی این روز است و اینکه امام(ع) از دشمن درخواست کرد که، روز تاسوعا این جنگ رخ ندهد و برای عبادت مهلت خواستند و ایشان خواستند اگر جنگی رخ می دهد در روزه عاشورا باشد به این جهت بود که از فضیلت این روز و شب عاشورا بهره مند گردند. یعنی هم شب عاشورا با فضیلت است و هم روز عاشورا و امام نمی خواستند که این فضیلت را از دست بدهند و بلکه خواهان آن بودند که از فضیلت شب و روز عاشورا استفاده کنند.
چناچه شب عاشورا نیز امام (ع) و اصحاب ایشان شب را تا به صبح احیاء داشتند و به عبادت مشغول شدند.
در روایتی که در کتاب مصباح الزائر ابن طاووس صفحه 266 نقل شده بیان گردیده که شب عاشورا 100 رکعت نماز دارد که 50 دو رکعتی است با کیفیت مخصوص.
نظیر این مسئله شهادت حضرت علی(ع) در شب قدر است که شهادت در این زمان نیز دارای فضیلتی دوچندان است، چرا که لقای رب به واسطه شهادت فضیلتی است که با واقع شدن در زمان خاصی مانند شب قدر جمع فضائل خواهد بود.
به این بیان ما نمی توانیم فضیلت شب و روز عاشورا و همچنین روزه آن را انکار کنیم.
بله البته می توان بیان کرد که بنی امیه از جنبه شادی بخش روزه، سوء استفاده ابزاری کردند ولی این دلیل بر این نمی شود که از فضیلت ذاتی روز عاشورا و صوم عاشورا کم شود، بلکه فضیلت ذاتی آن به هر حال باقی است.
نتیجه اینکه روایات دال بر کراهت و استحباب قابل جمع است ، به این گونه که روایات دال بر استحباب به فضیلت ذاتی روز عاشورا و روزه آن دلالت دارند ولی روایات دال بر کراهت به سوء استفاده بنی امیه در تبرک جستن به قتل حسین (ع) در آن روز دلالت دارند. پس فضیلت ذاتی روزه عاشورا با سوء استفاده بنی امیه انکار نمی گردد.
بنابراین اگر کسی روز عاشورا به نیت فضیلت ذاتی این روز ، روزه بدارد از ثواب آن بهره مند است انشاالله ولی اگر کسی این روز را به نیت آنچه بنی امیه بدان تبرک جستند روزه بدارد این نه که مکروه بلکه حرام است.
چنانچه شیخ طوسی هم در بیان وجه این روایات این عبارت را دارد که :
فَالْوَجْهُ فِي هَذِهِ الْأَحَادِيثِ أَنَّ مَنْ صَامَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ عَلَى طَرِيقِ الْحُزْنِ بِمُصَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْجَزَعِ لِمَا حَلَّ بِعِتْرَتِهِ فَقَدْ أَصَابَ وَ مَنْ صَامَهُ عَلَى مَا يَعْتَقِدُ فِيهِ مُخَالِفُونَا مِنَ الْفَضْلِ فِي صَوْمِهِ وَ التَّبَرُّكِ بِهِ وَ الِاعْتِقَادِ لِبَرَكَتِهِ وَ سَعَادَتِهِ فَقَدْ أَثِمَ وَ أَخْطَأَ.
«پس مناسب در این احادیث آن است که کسی که به نیت حزن و اندوه بر مصائب رسول الله (ص) روز عاشورا را روزه بدارد و در این روز بر آنچه بر عترت او گذشت عزاداری کند پس او بر طریق ثواب است و امّا کسی که روزه بدارد روز عاشورا را بر اساس آنچه مخالفان به روزهی آن معتقدند یعنی تبرک جستن به روزه و اعتقاد به برکت و سعادت آن کار پس به تحقیق اهل گناهند و بر راه خطاء رفتهاند.»
منابع
– قرآن کریم
– قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابويه، المقنع (للشيخ الصدوق)، در يك جلد، مؤسسه امام هادى عليه السلام، قم – ايران، اول، 1415 ه ق
– طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، 10 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران – ايران، چهارم، 1407 ه ق
[1] الهداية في الأصول و الفروع؛ ص: 201
[2] المقنع (للشيخ الصدوق)؛ ص: 208
[3] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 299
[4] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 299
[5] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج7، ص: 523
[6] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 299
[7] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 300
[8] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 300
[9] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 300
[10] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 301
[11] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 301
[12] تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 301
دیدگاهتان را بنویسید