مسائل حج
مسائل حج
«حج» يك آزمون بزرگ الهی و زمينه ساز تحول معنوی و تحرك باطنی و وسيله سير و سلوك حج گزاران از قفس «نفسانيّت» به سوی «خدا» می باشد. حضرت امير 7 در خطبه قاصعه نهج البلاغه، حج را يكی از ابواب رحمت الهی و اسباب خودسازی انسانها و تهذيب نفوس از صفات رذيله شمرده اند[1] و در خطبه اول، آن را مظهر تواضع مردم در برابر عظمت خداوند و اذعان و اعتراف آنان در برابر عزت و بزرگواری او دانسته و خانه كعبه را پرچم و علَم اسلام و حرم امن پناهندگان به ساحت ربوبی به حساب آورده اند.[2]
پس شايسته است كسی كه قصد بجا آوردن اين فريضه بزرگ را دارد، همان گونه كه حضرت امام صادق(ع)فرموده اند، دل خود را متوجه خدا نمايد و آن را از هر مشغول كننده و بازدارنده ای نگاه دارد و همه كارهای خود را به پروردگار واگذارد و در همه امور بر او توكل نمايد و تسليم قضا و قدر او شود و با مظاهر دنيوی و از هر آنچه غير خداست وداع نمايد.
اما اهداف حج به اين خلاصه نمی شود، بلكه از قرآن كريم و روايات اهل بيت عصمت (ع) استفاده میشود كه حج علاوه بر آثار معنوی و جاذبه های روحی، دارای منافع اجتماعی، سياسی، اقتصادی و فرهنگی نيز برای مسلمانان می باشد. در قرآن كريم
آمده است كه: «خداوند كعبه را وسيله قوام و قيام مردم قرار داده است»،[3] مظاهر قوام يك ملت همانا استقلال فرهنگی، اقتصادی و سياسی و نيز وحدت، حركت، عزت و معنويت آن ملت است كه در اين آيه شريفه، كعبه وسيله نيل به اين هدف شمرده شده است، همچنين حضرت امام صادق (ع) در روايتی درباره فلسفه حج میفرمايند:
«خداوند در تشريع فريضه حج، مردم را به چيزی مأمور ساخت كه علاوه بر تعبد و اطاعت دينی، مشتمل بر مصالح و منافع دنيوی نيز میباشد، پس اجتماع و گردهمايی مسلمانان را با داشتن مليت های مختلف از شرق و غرب عالم در مراسم حج واجب كرد تا مسلمانان يكديگر را بشناسند و هر يك از داد و ستد با ديگری بهره مند گردد و طبقات مردم در سايه اين رفت و آمد از يكديگر استفاده كنند، همچنين آثار و اخبار پيامبراكرم (ص) و دستورات اسلامی شناخته شود و فراموش نگردد. و اگر زمينه شناخت ملت ها و تبادل فكری و انتقال منافع و دستاوردها فراهم نمی شد و هر ملتی تنها روی منافع و مصالح خود سخن میگفت و از ساير ملت ها غفلت میورزيد، يقينا ملتها هلاك می شدند و شهرها ويران میگرديد و اقتصاد از هم می پاشيد و اخبار و آثار پيامبراكرم(ع) منتشر نمیشد و شما امروز از آنها اثری نمی ديديد».[4]
شرايط وجوب حج:
- (مساله 1) كسی كه شرايط زير را دارا باشد واجب است در تمام عمر يك مرتبه حج را بجا آورد:
1 ـ «بالغ» باشد، پس بر بچه واجب نيست.
2 و 3 ـ «عاقل» و «آزاد» باشد.
4- به واسطه رفتن به حج مجبور نشود كار حرامی را كه اهميت ترك آن در شرع از حج بيشتر است انجام دهد يا عمل واجبی را كه از حج مهمتر است ترك كند.
5 ـ «مستطيع» باشد؛ يعنی توانايی برای رفتن به حج را داشته باشد.
- (مساله 2) شرايط استطاعت و توانايی عبارت است از:
1 ـ داشتن هزينه سفر و آنچه به حسب حالش در راه مورد نياز است به اندازه كافی.
2 ـ داشتن مخارج افراد تحت تكفل خود تا هنگام بازگشت.
3 ـ سلامت مزاج و توانايی انجام اعمال حج.
4- نبودن مانع در رفت و برگشت، پس اگر راه بسته باشد يا انسان بترسد كه در راه جان يا آبرو و يا مال مهم او در معرض خطر باشد حج بر او واجب نيست، ولی اگر بتواند از راه ديگری برود، اگر چه دورتر باشد، در صورتی كه مشقت زياد نداشته و خيلی غير متعارف نباشد بايد از آن را برود.
5 ـ داشتن وقت كافی به اندازه انجام اعمال حج.
6 ـ در اثر رفتن به حج مال يا ملك يا كسب و پيشهای را كه برای ادامه معاش خود و افراد تحت تكفل خود دارد از دست ندهد، پس اگر با رفتن به حج مجبور شود مثلاً زمين كشاورزی خود را بفروشد يا سرمايه و يا منبع درآمد خود را كه مورد احتياج اوست صرف حج كند و پس از بازگشت چيزی كه با آن كسب كند نداشته باشد مستطيع نيست.
- (مساله 3) كسی كه بدون داشتن خانه ملكی نياز او برطرف نمی شود و به مشقت میافتد، وقتی حج بر او واجب می شود كه پول خانه را هم داشته باشد.
- (مساله 4) زنی كه میتواند به حج برود اگر بعد از بازگشتن مالی از خود نداشته باشد و شوهرش هم مثلاً فقير باشد و نتواند مخارج او را بدهد و ناچار شود كه به سختی زندگی كند، حج بر او واجب نيست، ولی اگر شوهرش تمكن دارد و مخارج او را می دهد با داشتن هزينه رفت و برگشت مستطيع می شود.
- (مساله 5) كسی كه در راه حج برای خدمت يا رانندگی يا خبرنگاری و امثال اينها اجير میشود، يا به عنوان روحانی كاروان يا ناظر يا پزشك يا پرستار و يا عناوين ديگر او را به حج میبرند و می تواند با انجام كارش بدون زحمت حج كامل را بجا آورد و هزينه افراد تحت تكفل خود را نيز تا هنگام بازگشت دارد، پس از پذيرفتن اين قبيل خدمات حج بر او واجب می شود و در اين قبيل افراد لازم نيست بعد از برگشتن، سرمايه و ملكی داشته باشند.
- (مساله 6) اگر مخارج رفت و برگشت سفر حج و مخارج عائله كسی را در مدتی كه به حج میرود و بر میگردد به او بدهند كه حج بجا آورد، ولی ملك او نكنند، در صورتی كه اطمينان داشته باشد از او پس نمی گيرند حج بر او واجب می شود، همچنين اگر اين مخارج را به او ببخشند و شرط كنند كه جج بجا آورد، بنابر احتياط واجب بايد قبول نمايد و حج بر او واجب میشود، هر چند قرض داشته باشد و موقع برگشتن مالی كه بتواند با آن زندگی كند نداشته باشد، ولی اگر قبول بخشش برای او مستلزم ذلت و خواری باشد قبول آن واجب نيست.
- (مساله 7) كسی كه مخارج او را داده اند و حج بر او واجب شده و آن را بجا آورده، چنانچه مالی از خود پيدا كند لازم نيست دوباره به حج برود، هر چند احوط است.
- (مساله 8) ميزان در وجوب حج، استطاعت از جايی است كه فعلاً در آنجا می باشد، پس اگر كسی در وطن خود سكونت دارد و در آنجا مستطيع نيست حج بر او واجب نمی باشد، هر چند به مقدار حج ميقاتی[5] مال داشته باشد، ولی اگر برای كاری به ميقات رفت يا مثلاً برای تجارت به جده رفت و در آنجا استطاعت حج را با همه شرايط آن پيدا كرد، حج بر او واجب میشود و از حَجة الإسلام كفايت میكند.
- (مساله 9) اگر از طرف دولت برای حج در سال های آينده ثبت نام میكنند و راهی برای حج جز اين طريق نيست، كسانی كه هنگام ثبت نام، استطاعت مالی دارند واجب است اسم خود را بنويسند، هر چند در همان سال قرعه به نامشان اصابت نكند. و اگر كوتاهی نمايند و ثبت نام نكنند حج بر آنان ثابت شده است، بلكه اگر كسی فعلاً استطاعت مالی ندارد، ولی میداند كه به زودی مستطيع میشود و در آن وقت ديگر ثبت نام نمیكنند، در اين صورت هم اگر می تواند بايد اسم خود را بنويسد.
- (مساله 10) اگر كسی مستطيع شود و حج بجا نياورد و بعد فقير شود، بايد گرچه به زحمت باشد بعدا حج بجا آورد. و اگر به هيچ قسم نتوان حج برود، چنانچه كسی او را برای حج اجير كند بايد به مكه برود و حج كسی را كه برای او اجير شده بجا آورد و تا سال بعد در مكه بماند و برای خود حج نمايد، ولی اگر ممكن باشد كه اجير شود و اجرت را نقد بگيرد و كسی كه او را اجير كرده راضی شود كه حج او در سال بعد انجام شود، بايد سال اول برای خود و سال بعد برای كسی كه اجير شده حج نمايد.
- (مساله 11) اگر در سال اولی كه مستطيع شده بدون سستی و تأخير به مكه رود و در وقت معيّنی كه دستور دادهاند به عرفات و مشعر الحرام نرسد، چنانچه در سالهای بعد مستطيع نباشد حج بر او واجب نيست، ولی اگر از سال های پيش مستطيع بوده و نرفته، اگر چه به زحمت باشد بايد حج بجا آورد.
- (مساله 12) اگر درسال اولی كه مستطيع شده به حج نرود و بعد فقير شود يا به واسطه پيری يا بيماری يا عذر ديگری نتواند حج را بجا آورد و از اينكه خودش در آينده بتواند به حج برود نااميد باشد، بايد نايب بگيرد، بلكه اگر در همان سالی كه مستطيع شده از رفتن به حج ناتوان باشد و از اينكه در آينده بتواند انجام دهد نيز نااميد باشد بنابر احتياط واجب بايد نايب بگيرد.
نيابت در حج:
- (مساله 13) كسی كه حج بر او واجب شده چنانچه آثار مرگ در او ظاهر شود، بايد وصيت كند كه به جای او حج بجا آورند و اگر از دنيا برود مخارج حج به مقدار حجِ از ميقات از اصل مال او برداشته میشود. و اگر نايب گرفتن از ميقات ممكن نباشد همه مخارج از اصل مال او برداشته میشود، ولی اگر وصيت كرده باشد كه از يك سوم دارايی او بردارند از يك سوم آن برداشته میشود.
- (مساله 14) در «نايب» چند شرط معتبر است:
1 ـ بنابر احتياط واجب بالغ باشد.
2 ـ عاقل باشد.
3 ـ شيعه اثنی عشری باشد.
4 ـ مورد وثوق و اطمينان باشد كه اعمال را صحيح انجام میدهد.
5 ـ هنگام نايب شدن اجمالاً اعمال و احكام حج را بداند.
6 ـ در آن سال حج واجب به عهده خودش نباشد.
7- از انجام حج يا بعضی از اعمال آن معذور و ناتوان نباشد و اگر اجير شود تا از طرف ديگری حج بجا آورد و خودش نتواند برود و بخواهد ديگری را از طرف خود بفرستد، بايد از كسی كه او را اجير كرده اجازه بگيرد.
- (مساله 15) نيابت زن و مرد از يكديگر جايز است، همچنين «صَروره»؛ يعنی كسی كه تا حال حج بجا نياورده میتواند نايب شود. و كسی كه از طرف ديگری برای حج اجير شده بايد طواف نساء را از طرف او بجا آورد و اگر بجا نياورد همسر (زن باشد يا مرد) بر اجير حرام می شود.
اقسام حج:
- (مساله 16) حج بر سه قسم است: حج تمتّع، حج إفراد و حج قِران.
«حج تمتّع» وظيفه كسی است كه فاصله وطنش تا مكه معظمه شانزده فرسخ (92 کیلومتر) يا بيشتر باشد، «حج إفراد» و «حج قِران» نيز وظيفه كسی است كه اهل خود مكه يا اطراف آن تا كمتر از شانزده فرسخ باشد. البته در بعضی از موارد وظيفه برخی افراد بيمار يا معذور از حج تمتّع به حج إفراد تبديل می شود.
هر سه قسم حج در بيشتر اعمال مشترك هستند، ولی در حج تمتّع عمره پيش از حج و وابسته به حج و همچون جزئی از آن میباشد كه بايد در يك سال و در ماههای حج بجا آورده شود، ولی در حج إفراد و حج قِران عمره كاملاً مستقل و از حج جداست. همچنين در حج تمتّع در روز عيد قربان در منی قربانی واجب است و از اعمال آن میباشد و در حج قِران قربانی از ابتدا مقرون با احرام است و بايد تا روز عيد در منی همراه باشد، ولی در حج إفراد اصلاً قربانی واجب نيست.
صورت حج تمتّع
«حج تمتّع» مركب از دو عمل عبادی «عمره تمتّع» و «حج تمتّع» می باشد كه به ترتيب زير بيان می شود:
1 ـ عمره تمتّع:
- (مساله 17) در عمره تمتّع شش چيز واجب است:
اول ـ نيّت عمره تمتّع.
دوم ـ احرام از يكی از ميقات ها و در احرام سه چيز واجب است: الف ـ نيّت؛ ب ـ پوشيدن دو جامه احرام كه يكی را «إزار» و ديگری را «رِداء» می نامند. ج ـ تلبيه؛ يعنی گفتن «لبيك»بدين نحو: «لَبَّيْكَ أَللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إنَّ الحَمْدَ وَ النِّعْمَهَ لَكَ وَ المُلْكَ (لَكَ) لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».
سوم- طواف خانه خدا، به اين ترتيب كه با شروع از حجرالأسود هفت مرتبه دور خانه خدا بگردد و به هر دور آن يك «شوط» گفته می شود.
چهارم- نماز طواف، به اين ترتيب كه بعد از تمام شدن طواف واجب، پشت مقام ابراهيم (ع) دو ركعت نماز به قصد «نماز طواف» بخواند.
پنجم- سعی بين صفا و مروه؛ يعنی پس از نماز طواف بين «صفا» و «مروه» را كه دو كوه معروفند سعی كند، به اين صورت كه از صفا شروع كند و به مروه برود و از مروه به صفا برگردد. و سعی بايد هفت مرتبه باشد و هر مرتبه را يك «شوط» می گويند، به اين شكل كه از «صفا به مروه» يك شوط است و از «مروه به صفا» نيز يك شوط به حساب می آيد، پس هفت شوط از صفا شروع و به مروه ختم می گردد.
ششم- تقصير؛ يعنی پس از سعی به قصد قربت و با نيّت خالص مقداری از ناخنهای دست يا پا و يا مقداری از موی سر يا شارب و يا ريش خود را بزند و بهتر، بلكه احوط آن است كه به زدن ناخن اكتفا نكند و مقداری از مو را نيز بزند. و تراشيدن سر و كندن مو كفايت نمی كند.
2 ـ حج تمتّع:
- (مساله 18) واجبات حج تمتّع چهارده چيز است:
اول ـ نيّت حج تمتّع.
دوم ـ احرام حج تمتّع، كه مانند احرام عمره است، جز اينكه در احرام حج بايد از مكه معظمه به نيّت حج تمتّع محرم شود.
سوم – وقوف به عرفات؛ يعنی مُحرم به احرام حج در ظهر روز عرفه، نهم ذی حجة، به قصد قربت در عرفات باشد و در آنجا نيّت وقوف كند. و بنابر احتياط از اول ظهر به عرفات برود و تا مغرب شرعی در آنجا بماند.
چهارم – وقوف به مشعر، به اين ترتيب كه شخص حاجی پس از انجام وقوف به عرفات هنگام مغرب شب عيد به طرف «مشعرالحرام» كوچ كند، به گونه ای كه نماز مغرب و عشا را در مشعر بخواند. وقوف به مشعر بايد به قصد قربت انجام شود و وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است و بنابر احتياط شب دهم را نيز تا طلوع فجر به قصد قربت در مشعر به سر برد.
پنجم، ششم و هفتم ـ واجبات منی در روز عيد قربان كه عبارت است از:
الف ـ رمی جمره عقبه؛ يعنی انداختن هفت ريگ به آن به پيروی از حضرت ابراهيم (ع) که در اين مكان شيطان را رمی كرد.
ب ـ قربانی و مخير است شتر يا گاو و يا گوسفند را قربانی كند و غير از اين سه حيوان، ساير حيوانات كفايت نمی كند.
ج ـ تراشيدن سر و يا تقصير (كوتاه كردن مو يا ناخن) و حاجی بين اين دو مخير می باشد، ولی زنان فقط بايد تقصير كنند. همچنين كسی كه سال اول حج اوست بنابر احتياط واجب بايد سر خود را بتراشد.
هشتم، نهم، دهم، يازدهم و دوازدهم- اعمال مكه مكرمه كه به ترتيب عبارت است از:
«طواف»، «نماز طواف»، «سعی بين صفا و مروه»، «طواف نساء» و «نماز طواف نساء».
سيزدهم و چهاردهم- اعمال منی در روزهای يازدهم، دوازدهم و برای بعضی سيزدهم ذی حجة كه عبارت است از:
الف ـ بيتوته در منی؛ يعنی ماندن شب در آنجا.
ب ـ رمی جمرات سه گانه (اولی، وسطی و عقبه)؛ و در هر روز بايد به هر يك از جمرات سه گانه هفت ريگ بزند.
عمره مفرده
- (مساله 19) از جمله مستحبات مؤكده كه در روايات از آن به «حج اصغر» تعبير شده «عمره مفرده» است و در همه اوقات سال میتوان آن را بجا آورد و نسبت به عمره ماه رجب تأكيد بسيار شده است.
واجبات عمره مفرده كه بايد در آنها قصد قربت داشته باشد عبارت است از:
«نيّت»، «احرام»، «طواف خانه خدا»، «نماز طواف»، «سعی بين صفا و مروه»، «تراشيدن سر يا تقصير»، «طواف نساء» و «نماز طواف نساء».
* * *
تفصيل و احكام هر يك از موارد و احكام حج و عمره در «مناسك حج» بيان شده است.
[1]. نهج البلاغه عبده، خطبه 192 خطبه قاصعه.
[2]. نهج البلاغه عبده، خطبه اوّل.
[3]. مائده 5: 97 .
[4]. وسائل الشيعة، كتاب الحج، باب 1 از ابواب «وجوب الحج و شرائطه»، حديث 18 .
[5]. «حج ميقاتى» به حجی مى گويند كه كسی برای خود يا به نيابت ديگری از ميقات قصد حج كند؛ در مقابل «حج بلدى» كه انسان برای خود يا به نيابت ديگری از بلد و شهر خود به قصد حج حركت مى كند.
دیدگاهتان را بنویسید