مسائل صلح
مسائل صلح
«صلح» آن است كه انسان با ديگری توافق كند كه مقداری از مال يا سود مال خود را ملك او كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد تا او هم مقداری از مال يا سود مال خود را به او واگذار نمايد، يا از طلب و حق خود بگذرد، بلكه اگر بدون آنكه عوضی بگيرد مقداری از مال يا منفعت مال خود را به كسی واگذار كند، يا به عنوان صلح از طلب يا حق خود بگذرد و طرف هم قبول كند صلح صحيح است.
- (مسأله 1 ) صلح عقد مستقلی است و احكام مخصوص به خود را دارد، هر چند بر حسب موارد مختلف فايده فروش يا هبه يا ابراء يا اجاره و يا عاريه بر آن مترتب شود.
- (مسأله 2 ) صلح صيغه مخصوصی ندارد و با هر زبانی مقصود خود را بفهمانند كافی است.
- (مسأله 3 ) در دو طرف صلح «بلوغ»، «عقل»، «اختيار»، «قصد» و «سفيه نبودن» شرط است، پس صلح نابالغ يا ديوانه يا كسی كه از روی ناچاری صلح میكند يا قصد صلح ندارد و يا كسی كه اموالش را در كارهای بيهوده مصرف می كند صحيح نيست، همچنين حاكم شرع نبايد آنان را از تصرف در اموالشان منع كرده باشد.
- (مسأله 4 ) اگر انسان مقدار بدهی خود را بداند و طلبكار او نداند، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقداری كه هست صلح كند، مثلاً ده هزار تومان طلبكار باشد و طلب خود را پنج هزار تومان صلح نمايد، زيادی برای بدهكار حلال نيست، مگر آنكه مقدار بدهی خود را به او بگويد و او را راضی كند، يا به گونه ای باشد كه اگر میدانست باز هم به آن مقدار صلح میكرد؛ يعنی زيادی را گذشت می نمود.
- (مسأله 5 ) مصالحه دو چيزی كه از يك جنس اند و وزن آنها معلوم است در صورتی صحيح است كه وزن يكی ازديگری بيشتر نباشد و اگر وزن آنها معلوم نيست و احتمال زيادتر بودن يكی از ديگری باشد، صحت صلح آنها محل اشكال است.
- (مسأله 6 ) اگر از كسی طلبی دارد كه بايد بعد از مدتی بگيرد، چنانچه طلب خود را به مقدار كمتری قبول كند و مقصودش اين باشد كه مقداری از طلب خود را گذشت كند و بقيه را نقد بگيرد اشكال ندارد.
- (مسأله 7 ) صلح، عقدی است لازم، پس اگر دو نفر با هم صلح كنند هيچ كدام نمیتوانند آن را به هم بزنند مگر با رضايت يكديگر. همچنين اگر در ضمن معامله برای هر دو يا يكی از آنان حق به هم زدن معامله را قرار دهند، كسی كه آن حق را دارد میتواند صلح را به هم بزند.
- (مسأله 8 ) اگر چيزی را كه به صلح گرفته معيوب باشد میتواند صلح را به هم بزند، ولی گرفتن تفاوت قيمتِ صحيح و معيوب محل اشكال است.
- (مسأله 9 ) هر گاه مال خود را به كسی صلح كند و با او شرط نمايد كه پس از مرگ چيزی را كه به او صلح كرده وقف نمايد و او هم اين شرط را قبول كند، بايد به شرط خود عمل نمايد.
- (مسأله 10 ) اگر زن مهريه خود را به شوهر صلح كند تا در مقابل او همسر ديگری اختيار نكند و شوهر هم قبول نمايد، احتياط واجب آن است كه زن مهريه را نگيرد و شوهر هم با زن ديگری ازدواج نكند، مگر اينكه با رضايت يكديگر صلحِ انجام گرفته را به هم بزنند.
دیدگاهتان را بنویسید