مسائل قسم
مسائل قسم (سوگند)
- (مساله 1) «قسم» بر دو نوع است:
الف ـ آن كه انسان برای اثبات يا نفی چيزی سوگند ياد كند؛ مثلاً بگويد: «واللّه! چنين بوده» يا «واللّه! چنين نبوده»؛ اين گونه قسم ها اگر راست باشد كراهت دارد و اگر دروغ باشد گناه كبيره است، ولی كفاره ندارد. و اگر برای اينكه خودش يا مسلمان ديگری را از شر فرد ظالمی نجات دهد به دروغ سوگند ياد كند اشكال ندارد، بلكه گاهی واجب می شود، ولی اگر می تواند توريه كند و توجه به آن دارد احوط آن است كه توريه نمايد.[1]
ب ـ نوع ديگر قسم آن است كه انسان برای انجام يا ترك كاری در آينده سوگند ياد كند، و به اين وسيله انجام يا ترك آن كار را بر خود واجب گرداند، به عنوان مثال بگويد: «واللّه! اگر به پدر احترام نكنم به فقير صدقه میدهم» يا بگويد: «واللّه! اگر سيگار بكشم يك روز را روزه می گيرم». در اين صورت آن عمل بر او واجب می شود، و اگر از روی عمد مخالفت كند بايد كفاره بدهد. و آنچه در مسائل آينده می آيد مربوط به نوع دوم است.
- (مساله 2) قسم صحيح دارای چند شرط است:
1- كسی كه سوگند ياد میكند بايد بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختيار قسم بخورد و اگر میخواهد درباره مال خود سوگند ياد كند بايد سفيه يا محجور نباشد، پس قسم خوردن كودك، ديوانه، سفيه و محجور، نسبت به مال خود و كسی كه محجورش كرده اند صحيح نيست، همچنين اگر در حال عصبانی بودن بی قصد يا بی اختيار قسم بخورد اعتباری ندارد.
2ـ كاری كه برای انجام آن سوگند ياد می كند نبايد حرام يا مكروه باشد، همچنين كاری كه برای ترك آن قسم می خورد نبايد واجب يا مستحب باشد. و اگر سوگند ياد كند كه كار مباحی را بجا آورد بايد ترك آن در نظر مردم بهتر از انجام آن نباشد و نيز اگر قسم بخورد كار مباحی را ترك كند بايد انجام آن در نظر مردم بهتر از ترك آن نباشد، بلكه صحت قسم در كار مباحی كه انجام و ترك آن در نظر شرع و مردم مساوی است محل اشكال است. و اگر كاری را كه برای انجام آن قسم خورده در وقت قسم انجام آن بهتر بوده، ولی در وقت عمل شرعا ترك آن بهتر است، عمل به آن لازم نيست، همچنين است اگر كاری را كه برای ترك آن قسم خورده در وقت قسم ترك آن بهتر بوده، ولی در وقت عمل آنجام آن بهتر باشد.
3- به يكی از اسامی خداوند متعال سوگند ياد كند، خواه نامی باشد كه به غير ذات مقدس او گفته نمیشود، مانند: «اللّه» و «خدا» يا نامی كه به غير خدا هم گفته میشود، ولی به اندازه ای درباره خدا استعمال می شود كه هر گاه آن نام برده شود ذات مقدس خدا در نظر میآيد، مانند: «خالق» و «رازق»، بلكه اگر به نام هايی قسم ياد كند كه بدون قرينه خدا در نظر نمی آيد ولی او قصد خدا را داشته باشد بنابر احتياط بايد به آن قسم عمل نمايد. و در هر حال اگر به غير خدا ـ مانند: «پيامبر (ص)» يا «امام (ع)» يا «قرآن» يا «كعبه» يا «مسجد» يا «جان خود» و يا «جان ديگری» ـ قسم خورده باشد، هر چند مخالفت آن، كار خوبی نيست ولی عمل بر طبق آن واجب نيست و كفاره ندارد.
4 ـ قسم را به زبان بياورد؛ بنابراين اگر بنويسد يا در قلبش آن را نيّت كند صحيح نيست، ولی شخص لال می تواند با اشاره سوگند ياد كند.
5 ـ عمل كردن به قسم برای او ممكن باشد و اگر هنگامی كه قسم ياد می كند ممكن باشد و بعد تا آخر وقتی كه برای قسم معيّن كرده عاجز شود يا مشقت شديد داشته باشد، از همان وقت كه چنين شده قسم او به هم می خورد.
- (مساله 3) قسم خوردن فرزند با نهی پدر يا قسمِ زن با نهی شوهر صحيح نيست، بلكه اگر بدون اجازه و اطلاع آنان نيز قسم ياد كنند محل اشكال است، هر چند در اين صورت احوط عمل كردن به آن است، مگر اينكه پدر يا شوهر قسم آنان را به هم بزند و از عمل به آن نهی كند، يا عمل كردن زن به قسم، مزاحم حقوق شوهر باشد.
- (مساله 4) كفاره مخالفت با قسم، سير كردن يا پوشاندن ده فقير و يا آزاد كردن يك بنده است و چنانچه توان انجام هيچ كاری را ندارد بايد سه روز روزه بگيرد.
- (مساله 5) اگر انسان از روی فراموشی يا ناچاری به قسم عمل نكند كفاره بر او واجب نيست، همچنين است اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد. و قسمی كه آدم وسواس می خورد مثل اينكه میگويد: «واللّه! الان مشغول نماز می شوم» و به واسطه وسواس مشغول نمی شود، اگر وسواس او طوری باشد كه بی اختيار به قسم عمل نكند كفاره ندارد.
[1]. «توريه» آن است كه دروغ را به گونه ای ادا كند كه قابل انطباق بر راست نيز باشد و در دل حرف راست را قصد نمايد.
دیدگاهتان را بنویسید