مسائل وقف
مسائل وقف
«وقف» آن است كه انسان ملكی را ثابت نگه دارد و منافع آن را برای شخص يا اشخاص يا برای كار و يا مصرفی تعيين نمايد، مانند اينكه زمينی را برای مسجد يا حسينيه يا مدرسه و يا فقرا مخصوص سازد. به اين كار در اصطلاح «وقف» و به مالی كه وقف میشود «موقوفه» و به وقف كننده «واقف» و به كسی كه برای او يا مصرفی كه برای آن وقف شده «موقوف عليه» گفته میشود.
- (مساله 1) وقف بر دو نوع است:
1 ـ «وقف خاص»؛ مانند آنكه چيزی را برای اولاد خود وقف نمايد.
2 ـ «وقف عام» كه اختصاص به افراد خاصی ندارد، مانند آنكه چيزی را برای مسجد يا حسينيه و يا فقرا وقف كند.
- (مساله 2) اگر كسی چيزی را وقف كند و تحويل موقوف عليه يا متولی دهد از اختيار او خارج می شود و خود او و ديگران نمیتوانند آن را ببخشند يا بفروشند و كسی هم از آن ملك ارث نمی برد، ولی در بعضی موارد كه در مسأله «خرید و فروش چیزهای وقفی» گفته شد فروختن آن اشكال ندارد.
شرايط واقف و وقف:
- (مساله 3) وقف كننده بايد بالغ، عاقل و با قصد و اختيار باشد و شرعا بتواند در مال خود تصرف كند، بنابراين سفيه چون حق ندارد در مال خود تصرف كند اگر چيزی را وقف كند صحيح نيست، همچنين محجور، نسبت به آنچه از تصرف در آن منع شده، نمیتواند اموال خود را وقف نمايد.
- (مساله 4) لازم نيست در وقف صيغه خاصی بخوانند، بلكه با هر لفظ يا عملی وقف بودن چيزی را بفهماند و آن را تحويل دهد وقف صحيح است و به قبول نياز نيست، لکن در وقف خاص بنابر احتیاط قبول متولی و یا افراد موقوف علیه زنده لازم است، پس اگر به قصد وقف چیزی را تحويل متولی يا موقوف عليه دهد وقف صحيح است. بلی اگر متولی در موقوفه نبود و یا افراد موقوف علیهم نبودند قبول لازم نیست.
- (مساله 5) زمينی كه برای مسجد وقف شده پس از آنكه واقف به قصد مسجد بودن اجازه دهد كه در آن نماز بخوانند، همين كه يك نفر در آن به قصد مسجد نماز خواند وقف تحقق میيابد، همچنين است اگر واقف آن را تحويل متولی دهد و وی قبول کند.
- (مساله 6) اگر ملكی را برای وقف معيّن كند و پيش از خواندن صيغه وقف يا تحويل دادن آن به قصد وقف پشيمان شود يا از دنيا برود وقف صحيح نيست.
- (مساله 7) وقف بايد منجّز و بدون ترديد انجام شود، پس اگر واقف آن را مشروط به شرطی كند كه وجود آن شرط در حال يا آينده قطعی يا محتمل باشد دو صورت دارد:
الف- چنانچه آن شرط دخالتی در صحيح بودن وقف ندارد، صحت وقف محل اشكال است، مثل اينكه بگويد: «اگر خداوند پسری به من عطا كرد خانه ام وقف باشد».
ب ـ اگر آن شرط در نظر واقف قطعی است و در صحت وقف دخالت دارد، وقف صحيح است، مانند اينكه بگويد: «اگر آن خانه مال من باشد آن را وقف نمودم».
- (مساله 8) كسی كه مالی را وقف میكند اگر از موقع خواندن صيغه برای هميشه مال را وقف كند وقف صحيح است، ولی اگر ـ به عنوان مثال ـ بگويد: «اين مال بعد از مردن من وقف باشد» يا «تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد» يا «تا ده سال وقف باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد» وقف بودنش محل اشكال است، ولی در دو صورت اخير احوط آن است بر طبق آن عمل كنند و احكام حبس را بر آن جاری نمايند.
- (مساله 9) وقف در صورتی صحيح است كه مال وقف را به تصرف متولی وقف يا كسی كه برای او وقف شده يا وكيل و يا ولی او بدهند، و اگر چيزی را بر اولاد صغير خود وقف كند و به قصد اينكه وقف آنان باشد از طرف آنان نگهداری نمايد وقف صحيح است.
- (مساله 10) اگر مالی را برای كسانی كه به دنيا نيامدهاند وقف كند صحت آن محل اشكال است، ولی وقف برای اشخاصی كه بعضی از آنان متولد شده اند صحيح است و آنان كه به دنيا نيامدهاند پس از تولد با ديگران شريك میشوند.
- (مساله 11) اگر چيزی را بر خودش وقف كند كه درآمد آن را به مصرف زندگی خود برساند صحيح نيست، بلكه اگر آن را وقف كند كه سود آن را پس از مرگ مثلاً خرج مقبرهاش نمايند نيز محل اشكال است، ولی اگر مثلاً مالی را برای فقرا وقف كند و بعد خودش فقير شود میتواند از منافع وقف استفاده نمايد.
- (مساله 12) چيزی كه وقف می شود بايد عين آن موجود و مشخص باشد، بنابراين وقف كردن دين مانند اينكه بگويد: آنچه را از فلانی طلب دارم وقف نمودم، يا وقف نمودن چيزی كه مشخص نيست مانند اينكه بگويد: يكی از باغهايم را وقف نمودم صحيح نيست. همچنين اگر منافع چيزی را وقف كند مثلاً بگويد: منافع و استفاده خانهام را وقف نمودم صحيح نمیباشد، ولی وقف كردن خانه برای سكونت در آن يا وقف درخت برای استفاده از ميوه آن صحيح است؛ هر چند هنگام وقف ميوه درخت موجود نباشد.
- (مساله 13) مصرفی كه ملك را برای آن وقف میكند بايد معيّن و حلال باشد، بنابراين اگر ملك خود را برای يكی از چند مسجد بدون تعيين آن وقف نمايد، يا آن را برای ترويج باطل و نظاير آن وقف كند صحيح نيست.
شرايط ضمن وقف:
- (مساله 14) شرايطی را كه واقف برای استفاده از وقف قرار میدهد در صورتی كه مشروع باشد صحيح است و بايد به آنها عمل شود. به عنوان مثال اگر برای سكونت طلاب در مدرسه شرط نمايد كه نماز شب بخوانند بايد به آن شرط عمل نمايند وگرنه نمیتوانند در آن مدرسه سكونت داشته باشند.
- (مساله 15) اگر مثلاً خانه ای را برای اشخاص خاصی وقف نمايد و از ظاهر وقف يا نشانه های ديگر معلوم شود كه منظور واقف حفظ عنوان خانه بوده است، تغيير آن به چيز ديگر ـ مانند مغازه ـ جايز نيست، بلكه اگر احتمال حفظ عنوان هم داده شود بنابر احتياط واجب آن را تغيير ندهند.
توليت و نظارت بر وقف:
- (مساله 16) اگر برای چيزی كه وقف كرده متولی معيّن كند بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند. و اگر معيّن نكند چنانچه بر افراد مخصوصی وقف كرده باشد، نسبت به چيزهايی كه مربوط به مصلحت وقف است و در نفع بردن طبقات بعد نيز دخالت دارد اختيار با حاكم شرع است و نسبت به چيزهايی كه مربوط به استفاده طبقه موجود است، اگر آنان بالغ باشند اختيار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند اختيار با ولی ايشان است. و برای استفاده آنان از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
- (مساله 17) اگر ملكی را بر افراد مخصوصی ـ مثلاً بر اولاد خود ـ وقف كند تا هر طبقه بعد از طبقه ديگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولی ملك آن را اجاره دهد و پس از آن بميرد، در صورتی كه مراعات مصلحت وقف يا مصلحت طبقه بعد را كرده باشد اجاره باطل نمیشود، ولی اگر متولی نداشته باشد و يك طبقه از كسانی كه ملك بر آنان وقف شده آن را اجاره دهند و در مدت اجاره بميرند، در صورتی كه طبقه بعد اجازه نكنند اجاره باطل می شود و در اين صورت اگر مستأجر مال الإجاره تمام مدت را داده باشد مقدار اضافه را از مال آنان میگيرد.
- (مساله 18) اگر ملكی را مثلاً بر فقرا وقف نمايد يا وقف كند تا منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتی كه برای آن ملك، خودش يا ديگری را متولی قرار داده اختيار آن با متولی است و اگر متولی معيّن نكرده باشد اختيار آن با حاكم شرع است.
- (مساله 19) اگر واقف كسی را متولی يا ناظر بر وقف قرار دهد نمیتواند او را بركنار نمايد، مگر اينكه به وظيفه خود عمل نكند يا در وقف خيانت نمايد. و اگر متولی يا ناظر يكی از صفاتی را كه واقف شرط كرده از دست بدهد خود به خود از توليت يا نظارت كنار میرود.
- (مساله 20) اگر متولی تعيين شده به وظيفه خود عمل نكند يا خيانت نمايد، اگر با تعيين ناظر امينی از خيانتهای او جلوگيری می شود بايد حاكم شرع ناظر امينی بر او بگمارد و اگر نمیشود حاكم شرع بايد به جای او متولی امينی معيّن نمايد.
- (مساله 21) ملكی كه مقداری مشاع از آن وقف است و مقداری وقف نيست اگر تقسيم نشده باشد، حاكم شرع يا متولی وقف میتواند با نظر كارشناس سهم وقف را جدا نمايد.
مسائل متفرقه وقف:
- (مساله 22) بعد از آنكه وقف با شرايط آن انجام شد قابل به هم زدن نيست، بنابراين واقف بعد از وقف نمیتواند از مفاد آن برگردد. و اگر واقف هنگام وقف مريض باشد و به همان مرض از دنيا برود بنابر اقوی ورثه او نمیتوانند وقف را به هم بزنند، هر چند بهای ملك موقوفه از يك سوم دارايی او بيشتر باشد.
- (مساله 23) اگر ملكی نظير درختان يك باغ را بر افراد خاصی وقف نمايد به گونه ای كه ميوه آن درختان در ملك آن افراد حادث شود آنان مالك ميوه می شوند و چنانچه سهم هر يك از افراد به حد نصاب زكات برسد بايد زكات آن را بپردازد، ولی چنانچه واقف درختان باغ را برای جهتی از جهات عمومی ـ مانند عنوان فقرا ـ وقف نمايد نه برای افراد خاص، تعلق زكات به ميوه آنها معلوم نيست.
- (مساله 24) اگر ملكِ وقف به طور كلی خراب شود، باقی ماندن عرصه آن به وقفيت در بعضی موارد محل اشكال است، ولی بجاست احتياط شود.
- (مساله 25) قبرستان هايی كه وقف بوده و در مسير خيابان قرار میگيرند از وقف بودن خارج نمیشوند و تصرف و نيز خريد و فروش آنها جايز نيست، ولی عبور و مرور از آنها اگر هتك اموات نباشد اشكال ندارد. و در صورتی كه قبرستان ملك شخصی افراد باشد هر گونه تصرف در آن بستگی به رضايت صاحب ملك دارد.
- (مساله 26) فرشی را كه برای حسينيه وقف كرده اند نمیشود برای نماز به مسجد ببرند، همچنين انتقال كليه ابزار و وسايلی كه برای محل خاصی وقف شده به محل ديگر جايز نيست.
- (مساله 27) اگر ملكی را برای تعمير مسجدی وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد و احتمال هم نمیرود تا مدتی به تعمير احتياج پيدا كند، در صورتی كه غير از تعمير احتياج ديگری نداشته باشد و منافع ملك در معرض تلف، و نگهداری آن لغو و بيهوده باشد میتوانند منافع آن ملك را به مصرف مسجدی كه به تعمير احتياج دارد برسانند. با اذن حاکم شرع بلا مانع است.
- (مساله 28) اگر ملكی را به اين منظور وقف كنند كه سود آن را صرف تعمير مسجد و كمك به امام جماعت و مؤذن و خادم مسجد نمايند، چنانچه سهم هر يك معلوم نباشد بايد نخست مسجد را تعمير نمايند آنگاه زيادی آن را بين امام جماعت و مؤذن و خادم به طور مساوی قسمت نمايند و بهتر آن است كه با يكديگر مصالحه كنند.
- (مساله 29) وقف بودن هر چيز به يكی از راه های زير ثابت می شود:
1 ـ شهرت بين مردم، به گونه ای كه موجب يقين يا اطمينان گردد.
2 ـ اقرار كسی كه ملك در اختيار اوست، يا در نبود او وارثانش اقرار نمايند.
3 ـ مردم با آن به گونه ملك موقوفه عمل نمايند.
4 ـ شهادت دو مرد عادل.
حبس ملك
- (مساله 30) انسان می تواند ملك خود را بدون اينكه وقف كند برای انجام كارهای خيريه يا عبادت حبس كند؛ يعنی استفاده از آن را منحصر در كارهای خيريه و عبادت نمايد. پس چنانچه آن را عملاً برای استفاده اين گونه امور درآورد «حبس» محقق شده و نمیتواند آن را به هم بزند، ولی اگر برای مدت محدودی، مثلاً ده سال، حبس كرده باشد، پس از انقضای آن مدت به ملكيت او يا كسانی كه هنگام مرگ، وارث او بودند باز میگردد.
- (مساله 31) در حبس ملك نيز، نظير وقف، بلوغ و عقل صاحب ملك شرط است، همچنين نبايد سفيه باشد و يا اينكه به واسطه ورشكستگی توسط حاكم شرع از تصرف در اموالش منع شده باشد.
صدقه
- (مساله 32) «صدقه» بر دو قسم است:
1- صدقه واجب؛ نظير: زكات مال، زكات فطره، ردّ مظالم (؛يعنی جبران تجاوزات انسان به اموال مردم با جهل به صاحبان آنها كه به اجازه مجتهد جامع الشرايط صدقه داده می شود) و كفاره های گوناگون.
2- صدقه مستحب؛ يعنی احسان و اعانت مالی به ديگران كه درباره خواص و آثار آن روايات زيادی وارد شده است.
- (مساله 33) صدقه دهنده علاوه بر اينكه بايد بالغ، عاقل و غير سفيه باشد و به واسطه ورشكستگی توسط حاكم شرع از تصرف در اموالش منع نشده باشد، بايد قصد قربت هم داشته باشد و صدقه را بدون عوض به شخص مورد صدقه بدهد.
- (مساله 34) صدقه دهنده پس از تحويل دادن نمیتواند آن را به هم بزند و صدقه را پس بگيرد، هر چند آن شخص از ارحام و بستگان او نباشد.
- (مساله 35) كسی كه صدقه مستحب را میگيرد لازم نيست مسلمان يا مؤمن باشد، بلكه به كافرِ فقيری كه از اهل ذمّه باشد نيز میتوان صدقه مستحب داد.
- (مساله 36) آنچه را كه انسان صدقه داده مكروه است از صدقه گيرنده بخرد يا به عنوان بخشش از طرف او قبول نمايد، ولی اگر به ارث به او برسد قبول آن مانعی ندارد.
- (مساله 37) ردّ كسی كه درخواست كمك كرده و نيز درخواست كمك بدون داشتن نياز، شديدا كراهت دارد.
دیدگاهتان را بنویسید