مطهرات
مطهِّرات
(مسأله 116) ده چيز، نجس را پاك می كند و به آنها «مطهِّرات» گفته می شود:
«آب»، «زمين»، «آفـتاب»، «استحاله»، «كم شدن دو سوم آب انگور»، «انتقال»، «اسلام»، «تـبعيت»، «از ميان رفـتن عين نـجاست»، «اسـتبرای حيوان نجاستخوار».
1 ـ آب:
(مسأله 117) «آب» با چهار شرط، چيز نجس را پاك میكند:
الف ـ مطلق باشد، پس آب مضاف، مثل گلاب، بنابر احتياط واجب چيز نجس را پاك نمی كند.
ب ـ پاك باشد.
ج ـ هنگام شستن چيز نجس، مضاف نشود و بو يا رنگ و يا مزه نجاست هم نگيرد.
د ـ پس از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نمانده باشد.
(مسأله 118) ظرفی را كه سگ از آن چيز روان خورده بايد نخست با خاكِ پاك خاك مال كرد؛ سپس بنابر احتياط واجب با كمی مخلوط آب و خاك آن را ساييد؛ آنگاه بنابر احتياط سه بار با آب شست، همچنين ظرفی را كه سگ آن را ليسيده و يا آب دهانش را در آن ريخته بنابر احتياط واجب بايد پيش از شستن خاك مال كرد.
(مسأله 119) ظرفی را كه خوك از آن چيز روان خورده بايد با آب قليل هفت بار شست و در آب كر و جاری نيز احتياط هفت مرتبه است. و لازم نيست آن را خاك مال كنند؛ گرچه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود، همچنين است بنابر احتياط واجب ظرفی كه خوك آن را ليسيده باشد.
(مسأله 120) ظرف هايی كه به شراب نجس شده باشد بايد با آب قليل سه مرتبه شست؛ و بهتر است هفت مرتبه شسته شود، همچنين بنابر احتياط در كر و جاری همين حكم وجود دارد.
(مسأله 121) اگر چيز نجس را پس از برطرف كردن عين نجاست يك بار در آب كر يا جاری فرو برند كه آب به تمام جاهای نجس آن برسد پاك می شود و در فرش و لباس و مانند آن، بنابر احتياط واجب طوری حركت يا فشار دهند كه عمده آب داخل آن بيرون رود.
(مسأله 122) چيزی را كه به ادرار نجس شده اگر ظرف نباشد و بخواهند با آب قليل بشويند، چنانچه فشار لازم نداشته باشد، با دو بار ريختن آب روی آن پاك می شود، ولی اگر مانند فرش و لباس، فشار لازم داشته باشد، بايد پس از هر بار ريختن آب، فشار دهند تا غساله آن خارج شود. و در صورتی كه فرضا ادرار، غليظ و چسبنده باشد بايد اول عين آن را برطرف نمايند.
(مسأله 123) اگر بخواهند چيزی را كه به ادرار نجس شده با آب كر يا جاری بشويند، يك مرتبه شستن كفايت می كند، ولی در فرش و لباس و مانند آن بنابر احتياط، فشار يا در آب حركت دهند تا غساله آن بيرون آيد.
(مسأله 124) اگر چيزی به ادرار پسر شيرخواری كه غذاخور نشده نجس شود، چنانچه يك مرتبه آب روی آن بريزند كه به تمام جاهای نجس آن برسد و بنابر احتياط غساله آن جدا شود پاك می شود، اگر چه احتياط مستحب آن است كه يك مرتبه ديگر هم روی آن آب بريزند و در لباس و فرش و مانند آن بنابر احتياط واجب فشار دهند. و در صورتی كه پسر شيرخوار غذاخور شده باشد اين حكم شامل او نمی شود و بايد مطابق مسأله «122» و «123» عمل شود، همچنين است بنابر احتياط اگر از شير خوك يا شير زن غيرمسلمان تغذيه كرده باشد.
(مسأله 125) اگر بخواهند لباس يا چيزی را كه فشار لازم دارد در ظرفی بگذارند و آب بكشند، بايد در هر مرتبه كه آب روی آن میريزند آن را فشار دهند و كاری كنند كه غساله موجود در ظرف بيرون بريزد.
(مسأله 126) لباس نجسی را كه رنگ شده است اگر بخواهند با آب كر يا جاری تطهير نمايند، پس از فرو بردن در آب و رسيدن آب به تمام لباس، پيش از آنكه به واسطه رنگ لباس مضاف شود، پاك میشود، ولی بنابر احتياط واجب آن را حركت و يا فشار دهند. و مضاف يا رنگين شدن آب هنگام فشار و خروج غساله اشكال ندارد.
(مسأله 127) ماشين های لباسشويی در صورتی كه يقين پيدا شود آب لوله كشی شهر به لباس ها متصل و بر همه آنها مسلط شده پاك كننده است، گرچه غساله آن به تدريج خارج شود. ولی شستن به وسيله ماشين هايی كه تماس آب به تمام لباس به تدريج و پس از قطع آب و به وسيله دَوَران انجام می شود حكم شستن با آب قليل را دارد، و بايد حدّاقل دو مرتبه شسته و آب غساله آن خارج گردد.
(مسأله 128) اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن چيزهايی از قبيل خشكيده غذا يا گِل در آن ديده شود و مانع رسيدن آب به تمام اجزای لباس نشده باشد پاك است، ولی اگر آب نجس به باطن گِل و مانند آن رسيده باشد، ظاهر آن پاك و باطن آن نجس است.
(مسأله 129) هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمی شود، ولی اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. بنابراين اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك می باشد، ولی چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذره های نجاست در آن چيز مانده نجس است؛ البته ميزان، دقت عرفی است نه دقت عقلی و فلسفی.
(مساله 130) چيز نجسی را كه عين نجاست در آن نيست اگر زير شيری كه متصل به كر است يك مرتبه بشويند پاك میشود و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبی كه از آن چيز می ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد با آب شير پاك می گردد وگرنه بايد به قدری آب شير روی آن بريزند تا آبی كه از آن جدا میشود بو يا رنگ يا مزه نجاست نداشته باشد.
(مسأله 131) اگر چيزی را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، چنانچه موقع آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده آن چيز پاك است و اگر متوجه برطرف كردن عين نجاست نبوده بنابر احتياط واجب دوباره آن را آب بكشد.
(مسأله 132) اگر نجاست بدن را در آب كر يا جاری برطرف كنند بدن پاك می شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
(مسأله 133) اگر جايی از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آنجا كه متصل به آن است و معمولاً موقع آب كشيدن آنجا نجس می شود، با پاك شدن جای نجس پاك می شود، به شرط آنكه آبی كه برای پاك شدن محل نجس می ريزند بر آن اطراف نيز جاری شود، همچنين است اگر چيز پاكی را پهلوی چيز نجسی بگذارند و روی هر دو آب بريزند.
(مسأله 134) اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به طوری چرب شود كه آب به آن نرسد، چنانچه بخواهند ظرف يا بدن را آب بكشند، بايد اول چربی را برطرف كنند و سپس آن را آب بكشند.
(مسأله 135) اگر بخواهند موی سر و صورت را با آب قليل آب بكشند بنابر احتياط، بايد پس از هر بار آب ريختن، فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
(مسأله 136) اگر ظاهر گندم، برنج، ساير حبوبات و يا صابون و مانند آن نجس شود، با فرو بردن در آب كر و يا جاری پاك میشود، ولی اگر باطن آنها نجس شود به هيچ وسيلهای پاك نمی شود و مجرد فرو رفتن رطوبت به باطن آنها موجب پاكی باطن آنها نمی شود. و در صورتی كه شك كند آب نجس به باطن صابون و مانند آن رسيده يا نه پاك است.
(مسأله 137) اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزی مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه آن را در ظرفی بگذارند و سه مرتبه روی آن آب بريزند و خالی كنند پاك میشود؛ بلكه در صورتی كه به ادرار نجس شده باشد دو مرتبه، و در غير ادرار يك مرتبه هم كافی است و ظرف آن هم پاك می گردد، ولی اگر ظرف آن از قبل نجس بوده سه مرتبه شستن لازم است.
(مسأله 138) گوشت و دنبه ای كه نجس شده مثل چيزهای ديگر آب كشيده می شود، همچنين است اگر بدن يا لباس، چربی كمی داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيری نكند.
(مسأله 139) زمينی را كه به سبب سنگ فرش بودن آب در آن فرو نمی رود میتوان با آب قليل آب كشيد، به شرط آنكه به قدری آب روی آن بريزند كه جاری شود، همچنين بايد غساله آن را رد كنند و يا با پارچه و مانند آن جمع نمايند، ولی در شستن با آب متصل به كر رعايت اين شرط لازم نيست. و زمينی را كه روی آن از ريگ و شن پوشيده شده و غساله در آن فرو می رود، اگر با آب قليل آب بكشند روی شن ها پاك و زير آن نجس است.
(مسأله 140) زمينی كه آب روی آن جاری نمی شود با آب قليل پاك نمی گردد، مگر اينكه اصلاً آب در آن فرو نرود و ممكن باشد با پارچه و مانند آن فورا غساله را جمع نمايند.
(مسأله 141) اگر ظاهر چيزهايی از قبيل ميز و صندلی نجس شود با آب قليل هم پاك می شود، همچنين اگر ظاهر سنگ نمك نجس شود با آب قليل میتوان آن را آب كشيد، مگر اينكه غسالهای كه از آن جدا می شود مضاف شود.
2 ـ زمين:
(مسأله142) «زمين» با پنج شرط، كف پا و ته كفش نجس را پاك می كند:
1 و 2 ـ بنابر احتياط واجب زمين پاك و خشك باشد.
3 ـ به سبب راه رفتن و برخورد با زمين نجس، كف پا يا ته كفش نجس شده باشد.
4 ـ نجاستی كه به كف پا يا ته كفش رسيده، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود.
5 ـ زمينی كه روی آن راه میروند خاكی يا سنگفرش و يا آجرفرش و مانند آن باشد.
و كف پا يا ته كفش با راه رفتن روی فرش يا حصير و يا سبزه پاك نمی شود و پاك شدن آن با راه رفتن روی آسفالت و زمينی كه با چوب فرش شده محل اشكال است.
(مسأله 143) برای پاك شدن كف پا يا ته كفش نجس بهتر است حدّاقل پانزده ذراع (تقريبا پانزده گام معمولی) راه برود، هر چند با كمتر از اين مقدار يا ماليدن پا به زمين نجاست آن برطرف شود.
(مسأله 144) لازم نيست كف پا يا ته كفش نجس، تر باشد، بلكه اگر خشك هم باشد به راه رفتن پاك می شود.
(مسأله 145) هنگامی كه كف پا يا ته کفش نجس به راه رفتن پاك شود، مقداری از اطراف آن هم كه معمولاً به گِل آلوده میشود، اگربا زمين يا خاك تماس پيدا كند پاك می گردد.
(مسأله 146) اگر بعد از راه رفتن يقين كند ذره های كوچكی از نجاست در كف پا يا ته كفش مانده است، بايد آن را برطرف نمايد و دوباره راه برود؛ بلکه با بودن و یا رنگ نجاست، پاک بودن مشکل است.
(مسأله 147) كسانی كه با دست و زانو و يا با پای مصنوعی راه می روند، اگر كف دست، سر زانو يا كف پای مصنوعی آنان نجس شود به وسيله راه رفتن پاك می شود، همچنين است ته عصا، چرخ اتومبيل يا موتورسيكلت، نعل چهارپايان و مانند اين ها. ولی درون كفش و آن اندازه از كف پا كه به زمين نمی رسد، به واسطه راه رفتن پاك نمی شود و پاك شدن كف جوراب به وسيله راه رفتن محل اشكال است.
3 ـ آفتاب:
(مسأله 148) «آفتاب» زمين و ساختمان و چيزهايی مانند: در، پنجره و ميخ هايی را كه در ساختمان به كار رفته و جزو ساختمان به شمار می آيد با شش شرط پاك می كند:
1 ـ چيز نجس به گونه ای تر باشد كه اگر چيز ديگری به آن برسد تر شود، پس اگر خشك باشد، بايد آن را تر نمايند تا آفتاب خشك كند.
2 ـ پيش از تابيدن، عين نجاست از آن چيز برطرف شده باشد.
3 ـ چيزی مانند ابر يا پرده و يا جسم ديگری، از تابيدن مستقيم خورشيد به چيز نجس جلوگيری نكند و اگر از پشت شيشه يا به وسيله آينه بتابد پاك شدن آن محل اشكال است، ولی اگر ابر به قدری نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيری نكند اشكال ندارد.
4 ـ آفتاب به تنهايی تری چيز نجس را خشك كند و اگر مثلاً آفتاب و باد، يا آفتاب با گرمای ديگر آن تری را خشك كند پاك نمی شود، ولی اگر باد به قدری كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده اشكال ندارد.
5 ـ آفتاب مقداری از بنا يا ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته يك مرتبه خشك كند، پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشك كند و در روز ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روی آن پاك میشود و زير آن نجس میماند.
6 ـ بين روی زمين يا ساختمان كه آفتاب به آن می تابد و داخل آن، هوا يا جسم پاك ديگری فاصله نباشد وگرنه قسمت داخل پاك نمیشود، هرچند در اثر تابش آفتاب خشك شود.
(مسأله 149) درخت و گياه و ميوه بر درخت نيز اگر نجس و تر باشد با تابش آفتاب پاك می شود، هر چند خوب است اجتناب شود.
(مسأله 150) اگر آفتاب به يك سوی ديوار نجس بتابد سوی ديگر آن پاك نمی شود، مگر اينكه ديوار به قدری نازك باشد كه با تابش به يك سوی ديوار سمت ديگر آن هم خشك شود.
(مسأله 151) اگر بعد از آنكه آفتاب به زمين نجس تابيد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا شك كند تری آن به واسطه آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين نجس است، همچنين است اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه، يا شك كند كه چيزی مانع تابش آفتاب بوده است يا نه.
4 ـ استحاله:
(مسأله 152) اگر ماهيت و جنس چيز نجس به گونه ای عوض شود كه به صورت چيز پاكی درآيد پاك می شود و می گويند «استحاله» شده است، مثل آنكه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد، يا سگ در نمك زار فرو رود و نمك شود، ولی اگر ماهيت و جنس آن عوض نشود پاك نمی شود، مثل آنكه گندم نجس را آرد كنند يا نان بپزند.
(مسأله 153) اگر چيز نجسی به وسيله مواد شيميايی يا دستگاههای جديد به طور كلی استحاله نشود و جنس و ماهيت آن تغيير كند پاك میگردد، ولی تنها تغيير آثار آن كافی نمیباشد.
(مسأله 154) كوزه گِلی و مانند آن كه از گل نجس ساخته شده نجس است و بنابر احتياط مستحب بايد از ذعالی كه از چوب نجس درست شده اجتناب شود.
(مسأله 155) اگر شراب به خودی خود يا به واسطه آنكه چيزی مثل سركه و نمك در آن ريخته اند سركه شود پاك میگردد.
(مسأله 156) شرابی كه از انگور نجس درست كنند به سركه شدن پاك نمیشود، بلكه اگر نجاستی هم از خارج به شراب برسد، بنابر احتياط واجب بايد پس از سركه شدن از آن اجتناب نمايند. مگر اینکه از نظر علمی ازاله نجاست همراه انگور و شیء خارجی شده باشد.
(مسأله 157) پوشال ريز انگور و خرما كه معمولاً هنگام سركه انداختن درون خُم ريخته می شود اشكال و ضرری ندارد، ولی بنابر احتياط واجب تا هنگامی كه انگور يا كشمش و يا خرما سركه نشده، چيزهايی از قبيل خيار، پياز، سير و بادمجان در آن نريزند.
(مسأله 158) چيز نجسی كه معلوم نيست استحاله شده يا نه نجس است.
5 ـ كم شدن دو سوم آب انگور:
(مسأله 159) جوش آمدن آب انگور كه موجب حرمت آن می شود به دو صورت است:
الف ـ به وسيله آتش جوش آمده باشد، كه در اين صورت خوردنش حرام و بنابر احتياط نجس است و تنها وقتی پاك و حلال میشود كه ثُلُثان گردد؛ يعنی چنان بجوشد كه دو سوم آن بخار شود.
ب ـ به خودی خود جوش آمده باشد، كه در اين صورت نجس و خوردن آن حرام است و تنها در صورتی پاك و حلال می شود كه تبديل به سركه گردد.
(مسأله 160) آب انگوری كه معلوم نيست جوش آمده يا نه پاك است، ولی اگر با آتش جوش آمده باشد، تا يقين نكنيم كه دو سوم آن كم شده بنابر احتياط واجب پاك و حلال نمی شود و اگر يقين كنيم كه به خودی خود جوش آمده، تا سركه نشود پاك و حلال نمی شود.
(مسأله 161) اگر مثلاً در يك خوشه غوره، يك يا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی كه از آن خوشه گرفته می شود «آبغوره» بگويند و اثری از شيرينی انگور در آن نباشد و بجوشد، پاك و خوردن آن حلال است، همچنين چيزی كه معلوم نيست غوره است يا انگور اگر جوش آيد نجس نيست.
(مسأله 162) اگر يك دانه انگور در چيزی كه به آتش میجوشد بيفتد و مغز آن بجوشد بنابر احتياط واجب از آن اجتناب شود.
(مسأله 163) اگر هنگام پختن شيره، آب انگور را در چند ديگ جوش بياورند، احتياطا برای هر ديگ يك كفگير اختصاص دهند و كفگيرِ ديگ جوش نيامده را در ديگ جوش آمده و كفگير ديگ ثُلُثان نشده را در ديگ ثُلُثان شده نزنند.
6 ـ انتقال:
(مسأله 164) اگر خون بدن انسان يا حيوانی كه خون جهنده دارد (يعنی اگر رگ آن را ببرند خون از آن مى جهد.) به بدن حيوانی كه خون جهنده ندارد انتقال يابد و خون آن حيوان به شمار آيد پاك است و اين را در اصطلاح «انتقال» گويند، مانند خونی كه پشه از بدن انسان يا حيوان ديگر میمكد و جزو بدن پشه می شود، اما خونی كه زالو از بدن انسان می مكد جزو خون بدن آن حيوان نشده نجس است.
(مسأله 165) اگر كسی پشه ای را كه بر بدنش نشسته بكشد و نداند خونی كه از پشه بيرون آمده خونی است كه از او مكيده يا از خود پشه می باشد، آن خون پاك است، اما اگر بداند كه از او مكيده و فاصله مكيدن خون و كشتن پشه به قدری اندك باشد كه عادةً خون انسان است، يا معلوم نباشد خون پشه است يا خون انسان، نجس می باشد.
7 ـ اسلام:
(مسأله 166) اگر كافر، شهادتين بگويد؛ يعنی بگويد: «أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَ اللّهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه» هر چند به زبان ديگر باشد مسلمان می شود، و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و عرق او پاك است، ولی اگر هنگام مسلمان شدن عين نجاست، مانند خون و مشروبات الكلی، به بدن او باشد، بايد آن را برطرف كند و جای آن را هم آب بكشد، بلكه اگر پيش از مسلمان شدن، عين نجاست برطرف شده باشد بنابر احتياط مستحب جای آن را آب بكشد.
(مسأله 167) اگر موقعی كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد؛بنا بر احتیاط مستحبّ نجس است، بلكه اگر در بدن او هم باشد بنابر احتياط مستحبّ بايد از آن اجتناب نمايد.
(مسأله 168) اگر كافر شهادتين را بگويد و انسان نداند قلبا مسلمان شده يا نه پاك است، همچنين است اگر بداند قلبا مسلمان نشده، ولی آنچه در دل دارد اظهار نمی كند و بر طبق موازين اسلام عمل مینمايد.گرچه احتیاط خوب است.
8 ـ تبعيت:
«تبعيت» آن است كه چيز نجسی با پاك شدن چيز نجس ديگر پاك شود، مانند سركه شدن شراب و پاك شدن آن كه سبب میشود ظرف آن نيز به تبعيت پاك شدن سركه ها پاك شود.
(مسأله 169) هنگامی كه شراب سركه می شود ظرف آن هم تا جايی كه شراب هنگام جوش آمدن به آن رسيده پاك میشود، حتی پارچه ای كه معمولاً روی آن ظرف می اندازند و هنگام جوش آمدن آن پارچه هم آلوده می شود پاك میگردد.
(مسأله 170) اگر آب انگوری كه با آتش جوشيده پيش از آنكه دو سوم آن بخار شود به جايی بريزد، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب كشيد، ولی ظرف و كفگيری كه برای پختن آن به كار رفته پس از كم شدن دو سوم آن پاك می شود.
(مسأله 171) تخته يا سنگی كه ميّت را روی آن غسل می دهند و پارچه ای كه عورت او را با آن می پوشانند و دست كسی كه ميّت را غسل میدهد، پس از تمام شدن غسل، پاك می شود؛ ولی كيسه، صابون و سنگ پا كه هنگام شستن ميّت به كار رفته، بنابر احتياط استحبابی بايد آب كشيده شود.
(مسأله 172) فرزندان نابالغ كفار پس از اسلام آوردن پدر يا مادرشان محكوم به اسلام، ولی قبل از اسلام آوردن پدر يا مادر، حكم كافر را دارند، مگر اينكه خودشان اهل فكر و تشخيص باشند و در اين جهت تابع پدر و مادر نباشند.
(مسأله 173) اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبی كه روی آن ريخته اند جدا شود، رطوبت باقيمانده پاك است.
(مسأله 174) كسی كه چيز نجسی را با دست خود آب می كشد، اگر دست و آن چيز با هم آب كشيده شوند، بعد از پاك شدن آن چيز دست او هم پاك می شود.
(مسأله 175) ظرف نجس را كه با آب قليل آب میكشند، بعد از جدا شدن آبی كه برای پاك شدن روی آن ريخته اند، قطره های آبی كه پس از پاك شدن ظرف در آن باقی میماند پاك است.
9 ـ برطرف شدن عين نجاست:
(مسأله 176) اگر باطن و درون بدن انسان ـ مانند داخل دهان و بينی ـ به نجاست آلوده شود، چنانچه آن نجاست برطرف شود پاك شده و لازم نيست آن را آب بكشند، همچنين است اگر بدن حيوان نجس شده و نجاست آن برطرف شود.
(مسأله 177) اگر دندان مصنوعی داخل دهان نجس شود يا غذای نجسی لای دندان ها مانده باشد، چنانچه آب را در دهان بگردانند و به تمام جاهای نجس برسد پاك می شود.
(مسأله 178) جايی را كه انسان نمیداند از ظاهر بدن انسان يا از باطن، چنانچه نجس شود بنابر احتياط واجب آن را آب بكشد.
(مسأله 179) اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد، چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده آن غذا پاك است و اگر خون به آن برسد بنابر احتياط مستحبّ آن را بشويد، همچنين است حكم دندانی كه آن را پر كرده اند.
(مسأله 180) اگر گرد و خاك و يا پودر نجس به لباس و فرش و مانند آن بنشيند، چنانچه هر دو خشك باشند نجس نمی شود، هر چند بنابر احتياط برای نماز آن را بتكانند و اگر تكان دهند به گونه ای كه يقين كنند همه گردِ نجس برطرف شده احتياج به شستن نيست، ولی اگر گرد و خاك يا لباس و مانند آن تر باشد، بايد محل نشستن گرد و خاك را آب بكشند.
10 ـ استبرای حيوان نجاست خوار
(مسأله 181) ادرار و مدفوع حيوانی كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده بنابر احتياط واجب نجس است و برای پاك شدن بايد مدتی به آن خوراك پاك بدهند و نگذارند نجاست بخورد، به طوری كه ديگر حيوان نجاست خوار خوانده نشود، به اين عمل «استبرای حيوان نجاست خوار» گفته می شود. و بنابر احتياط واجب برای استبرای «شتر» چهل روز، «گاو» سی روز و بهتر است چهل روز، «گوسفند» ده روز و بهتر است چهارده روز، «مرغابی» هفت يا پنج روز و «مرغ خانگی» سه روز، آنها را از خوردن نجاست پرهيز دهند و اگر بعد از اين مدت باز هم احتمال بر طرف شدن را نمی دهد از ادرار و مدفوع آنها اجتناب شود.
دیدگاهتان را بنویسید